زندگي ...
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدايي هست،
اما آرامش نيز هست، شادي هست، رقص هست،
خدا هست.
زندگي، همچون رودي بزرگ، جاودانه روان است.
زندگي همچون رودي بزرگ که به دريا مي رود،
دامان خدا را مي جويد .
خورشيد هنوز طلوع ميکند
فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آويخته است :
بهار مدام مي خرامد و دامن سبزش را بر زمين مي کشد :
امواج دريا، آواز مي خوانند،
بر ميخيزند و خود را در آغوش ساحل گم ميکنند.
گل ها باز مي شوند و جلوه مي کنند و مي روند .
نيستي نيست .
هستي هست .
پايان نيست.
راه هست.
تولد هر کودک، نشان آن است که :
خدا هنوز از انسان نااميد نشده است .