وبلاگ :
چم مهر
يادداشت :
حكايت عجيبي است...
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
دانشجوي رياضي
گفتم: خدا جان چگونه محبت تو را جبران کنم؟
خداگفت:هيچ،فقط عشقم را بپذير و مرا باور کن وبدان بي آنکه مرا بخواني هميشه در کنار تو هستم.گفتم:چرااصرار داري تو را باورکنم وعشقت را بپذيرم...
گفت:اگر مرا باور کني خودت را باورميکني واگر عشقم را بپذيري وجودت آکنده از عشق مي شود..بدان که من عشق مطلق،آرامش مطلق ونور مطلق هستم واز هر چيزي بي نيازم ،اگر عشقم را بپذيري مي شوي نور،آرامش و بي نياز از همه چيز....
سلام....
بسيار زيبا بود...کوتاه وزيبا وقابل تامل...
موفق وشاد باشيد.
پاسخ
سلام...مرسي...متن شما هم عالي بود...شاد باشي