شايد آن روز بروم از يادت ... شايد آن روز شوم غمخوارتشايد آن خاطره ها دور شوند از يادم ... شايد از خنده و اشك دور شومشايد امروز مرا بازيابي ... شايد امروز مرا بگذاريشايد آن تنهاي سوخته دل عشق را دار زند از يادشمن شقايق دادم ... من شقايق دادم در ازاي دل تومن شقايق دادم تا نفس تازه شود ... من يه دنيا دادم تا كه ماه نور دهدمن شب يلدا را بي صدا خشكاندم ... من شقايق دادم تا نفس تازه شودمن شقايق دادم شايد اين بار مرا ياد كنند خاطره هاشايد اين بار صداي فرياد اوج گيرد تا ته روياهاشايد اين بار كوچه تنهايي پر شود از مريم ... روياها ... كابوسها ... خاطره هاشايد آن خاطره ها جسد مرده ما را گاهي ياد كنندشايد آن ماه پريشان گاهي مرهمي بگذارد بر سر خاك دل خسته ماشايد امروز دل ما نرود دنبالش ... شايد آن روز كه آمد نشود غمخوارششايد اين بازي حيراني من تا دم مرگ نرود از يادمشايد اين آشوبها ... جنجال ها زندگي را ببرد از يادمشايد اين قصه ليلي و مجنون برود از يادمشايد اين كابوس ها يادت را ببرد از يادم ... شايد اين روياها معشوق را ببرد از يادمشايد اين بار بروم تا ته اشك ... شايد اين بار نرود خنده ماه از يادمشايد اين بار نكنم بي تابي ... شايد اين بار دلم را ندهم دست كسيمن دلم را دادم ... عشق را دار زدم ... خنده را كوبيدم ... مرگ را دار زدمشايد اين قصه عشق بي سر و سامان ماند ... شايد اين بار شقايق برود از يادم............................