پيام دوستان
+
وقتي ارنست چگوارا را در پناهگاهش باکمک چوپان خبرچين دستگير کردند، يکي از چوپان پرسيد: چرا خبرچيني کردي درحالي که چگوارا براي آزادي شماها مبارزه ميکرد!!؟
چوپان جواب داد که او باجنگهايش گوسفندان مرا ميترساند!
انساني انقلابي که براي جامعه اي نادان مجاهدت ميکند،مانند کسي است که خودش را آتش مي زندتا روشنايي را براي جماعتي نادان فراهم سازد .
_چقدر اين داستان برايتان آشناست؟!
انديشه نگار
ديروز 10:30 عصر
اين داستان در مورد تمام آزاد مردان و آزاده زنان دنيا تکرار مکررات است و سرور آزادگان عالم هم به همين سرنوشت دچار شد بنابراين آنان که براي رضاي خدا يا اهدافي مانند آن عمل ميکنند انتظارش را دارند .
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} دنيا به امانت دو سه روزي از ماست ، مومن به صواب اين امانت داناست ، کافر که به اين دو روز دنيا دل بست ، هنگام گرفتن امانت تنهاست . سروده نوجواني تقديم به استاد تبريزي به دليل اين کامنت عالمانه @};-
+
به سرزمين سيستان آمده ام مهد رستم مردمانش همه سرشار از مهرباني وعشق.. امان از بيداد زمان بر اين قوم پاک سرشت....خاک اين خطه طلا بود خرابش کردند
اندکي آب و هوا بود خرابش کردند
ما که با نو شدن شهر مخالف بوديم
شهر ما خانه ما بود خرابش کردند
هدف ميکده و کعبه و بتخانه يکيست
هر کجا راه خدا بود خرابش کردند
مهرباني #
ديروز 5:45 عصر
چه اندوهناک،کاش پهلوي اول دشت نااميد را به افغانستان نمي بخشيد وگرنه حال روز سيستان اين نبوده،زماني قطب توليدغله بوده است،وچه بي مهري ها که نصيب اين سرزمين پاک شده.درودبربانوي بزرگواروخوش سخن پارسي@};-
+
عبادت زانکه شد از روي عادت
ندارد فيض الهام و هدايت
چو بر پا داري از قلب و ارادت
بسازد آدمي تا بي نهايت
1403/3/16
مهرباني #
ديروز 5:40 عصر
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} درودتان باد استاد عزيز @};- حقيقتش بنده به اين نتيجه رسيدم که با تغيير دادن شکل عبادت حتي در حد خيلي کم ميتوان از حالت عادت در عبادت جلوگيري کرد بيشتر عدم آشنايي با ترجمه روشن و درست و تکرار يکنواخت آن است که بصورت عادت در مي آيد .
+
خطاب به تمام خستگان، دل مردگان،در راه ماندگان، بي يار ماندگان، بي عشق سر کردگان،،،، باشد که اشکهاي ديگر شما اشک شوق ولبانتان تبسم مهر باشد...
+
و خداوند دراين بهار زيبا
بهترين نعمت بهشتي را تقديم کرد
ومن مادر شدم ...B-)
گل پسر دنيا*محمد*
ديروز 4:28 عصر
+
خنده هاي تو
کودکيام را به من ميبخشد
و آغوش تو
آرامشي بهشتي
و دستهاي تو
اعتمادي که به انسان دارم
چقدر
از نداشتنت ميترسم
#عباس_معروفي
* راوندي *
ديروز 8:52 صبح
+
* دل را ز عشق چند ملامت کنم که هيچ
اين کافر قديم مسلمان نمي شود*
اميرخسرو_دهلوى
* راوندي *
ديروز 8:51 صبح
+
.
گاهي اوقات،
همهي آرزوهايت
جمع ميشوند در کسي را، يکيار به تماشا نشستن.
گاهي همه دغدغهات ميشود
حتي اتفاقي هم شده صداي کسي را شنيدن!
گاهي دنيا کوچک ميشود
آنقدر کوچک که تمناي وصال کسي،
از تمامِ خواستههايت بزرگتر ميشود.
* راوندي *
ديروز 8:51 صبح
+
زندگي يک هنر است.
نبايد زندگي را ساده بنگاري.
به دنيا آمدن همان زندگي نيست.
به دنيا آمدن فقط يک فرصت است.
تو بايد خودسازي کني.
تو بايد هزاران چيز را
از وجودت بيرون بريزي.
بايد طمع، خشم و...را دور بريزي
آنها چون علفهاي هرز هستند.
وجود ما را انبوهي از
علفهاي هرز فراگرفته.
بايد تمام خاک را عوض کنيم
تا گلهاي سرخ سر برآورند.
انديشه نگار
ديروز 10:20 صبح
+
عشق ها مي ميرند،.
رنگ ها رنگ دگر مي گيرند،
و فقط خاطره هاست. که چه شيرين و چه
تلخ. دست ناخورده به جا مي مانند!
* راوندي *
04/5/3
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} بنظرم عاشقان ميميرند صحيح تر بود زيبايي کلام حفظ ميشد و معناي سالمي هم داشت . البته اول که ديدم به ذهنم آمد که در مورد رنگها هم بهتر بود از لفظ رنگ ميبازند استفاده کرد منتهي چون احساس کردم وزن دلنوشته مخدوش ميشود پيشنهاد ندادم .
وبنده نيز با شما هم نظرم،نه عشق مي ميرد و نه عاشق به شرطي که متعلق عشق مانا باشد،به قول مولانا عشق هاي کزپي رنگي بود عشق نبود عاقبت ننگي بود،،،وغزلي دارم مطلعش اينگونه است:من شعله عشقم وخاموش نخواهم شد،من زنده به عشقم فراموش نخواهم شد.
+
سه رسم ناپسند
خيال بافي
رويا پردازي
توهم گرايي
سه عامل مهم
عدم تمرکز و عدم حضور ذهن هستند
که موجبات شاديهاي بي اساس
ناداني و ترس و اضطراب و نگراني
بيماري و عقب ماندگي
و در نهايت جنون و خرافه گري را فراهم ميسازند.
*ترخون بانو*
04/5/2
درسته جناب راوندي،ولي اگر خيال بافي رويا پردازي را از زندگي انسان ها بگيريم زندگي خشک و خالي وناچسب ميشه،واساس شعرهاي زيباي عاشقانه هم همين دوعنصراند.
+
به آفتاب نگويي چه رفت با ما دوش به کلک خسته من شعر ناب مي لرزد..... سلام برصاحبان خانه دلهاي خسته اما پر مهر وبلاگي...
مهرباني #
04/5/2
وبلاگ نويسان که در اين عرصه خسته اند ... بار سفر چه از اين خانه بسته اند ... آنانکه در اين عرصه تاريخ مانده اند ... تعداد اندکي که همه دل شکسته اند . اينهم نمونه شعر في البداهه يک بار مصرف خيال باف :) درودتان باد @};-
{a h=ravandi} راوندي {/a} @};زنده به مهر استاد پروانگان هنرمندان را دوست دارند از اين رو گردشان در حرکتند دلتون به عشق زنده