گفته بودي که مرا سخت دعا کن باشد
روي رنجور مرا رو به خدا کن باشد
گفته بودي که من از روي خدا شرم کنم
جاي من پيش خداوند حيا کن باشد
گفته بودي که بگويم به خداوند رحيم
حاجت ما زعطاي خود روا کن باشد
در نمازم که خم ابروي او با ياد است
گفته بودي که نماز خود قضا کن باشد
بر سر راه نشستي و به من هم گفتي
که نگاهي ز ترحم به گدا کن باشد
اي رقيم از خودي و ريب و ريايت بگذر
گاهگاهي روي خود را به خدا کن ... باشد