چم مهر
قهرمانی پرسپولیس در جام حذفی سرخ پوشان پایتخت عصر دوشنبه با حضور 100 هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی تهران تیم دسته اولی گسترش فولاد تبریز را با نتیجه سه بر یک پشت سر گذاشتند و چهارمین عنوان قهرمانی خود را در این رقابت ها جشن گرفتند. پرسپولیسی ها با کسب این عنوان به سیزدهمین قهرمانی خود در لیگ و جام حذفی باشگاهی ایران دست یافتند تا از حریف دیرینه خود(استقلال) پیشی گیرند. ضمن خسته نباشید به بازیکنان گسترش فولاد تبریز و تشکر از بازی جوانمردانه این تیم، قهرمانی پرسپولیس در جام حذفی باشگاههای ایران را به همه ی هواداران پرسپولیس تبریک می گویم. به امید قهرمانی پرسپولیس در جام باشگاههای آسیا سلام به خوانندگان عزیز و دوست داشتنی وبلاگ چم مهر چطورید؟خوبید؟خوش میگذره؟ خدارو شکر که همگی خوب هستید. آرزوی من هم سلامتی و پیروزی شماست. البته اونایی هم که خدایی نکرده یه کم از روزگار گله دارید و دلخورید؛ غم هارو به باد بسپارید و شاد باشید. شاد بودن تنها انتقامی است که می توان از غم گرفت. آره!میدونم درد و غصه هست؛میدونم تنهایی هست؛ میدونم خستگی هست؛میدونم خیلی دردهای بزرگتر از اینا هست. ولی نباید اجازه ی برتری به این دردها بدیم. باید از این دردها به عنوان کلیدی برای شادیهای فردامون استفاده کنیم. می خواستم از همه ی شما عزیزان و دوستانی که به وبلاگ چم مهر(وبلاگ خودتون) سر می زنید و با نظرات خودتون در بهتر شدن وبلاگ به من کمک می کنید تشکر کنم و بگم:دست همتون رو میبوسم. همیشه با خدا باشید تا هیچ وقت تنها نباشید. باخدا بودن بهتر از ناخدا بودن است. ببخشید که مزاحم شدم.دلم براتون تنگ شده بود گفتم چند کلامی باهاتون صحبت کنم. راستی؛امروز ساعت 18 فینال جام حذفی بین پرسپولیس و گسترش فولاد تبریز است.به امید قهرمانی پرسپولیس. بیشتر از این مزاحم وقتتون نمیشم. شاد و سلامت و پیروز باشید. عشق،عشق می آفریند عشق زندگی می آفریند زندگی رنج به همراه دارد رنج دلشوره می آفریند دلشوره جرأت می بخشد جرأت اعتماد به همراه دارد اعتماد امید می آفریند امید زندگی می بخشد زندگی عشق می آفریند عشق عشق می آفریند. "احمد شاملو" انالله و انا الیه راجعون با تألم و تأثر فراوان درگذشت همکار ارجمند شادروان حاج محمد صادق درخشانی (رئیس اداره تشریفات دانشگاه تهران) را به خانواده آن مرحوم و جامعه دانشگاهی صمیمانه تسلیت عرض می نمایم. رحمت واسعه الهی برای آن مرحوم و طول عمر و سلامتی برای سایر بازماندگان را از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم. گر نیایی...
"از راههایی بروید که روندگان آن کماند. از راههایی مروید که روندگان آن بسیارند." " برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه ، قدرت و جرات لازم است. وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند." "به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم." "من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سکوت میکنم...." "ای خدای بزرگ به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنم ،کمی با کفش های او راه بروم" "خدایا تو خود میدانی انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است" "بگذار دیدن تو را با دردها آشنا کند.کوری را برای آرامش تحمل نکن!" زندگی چیست؟ اگر خنده است چرا گریه می کنیم؟ اگر گریه است چرا خنده می کنیم؟ اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟ اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟ اگر عشق نیست چرا عاشقیم...؟ "دکتر علی شریعتی" وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی که او تمام کرد من شروع کردم وقتی که او تمام شد من آغاز کردم چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است تنها مردن "دکتر علی شریعتی" سفره خالی یاد دارم در غروبی سرد سرد دلم برای باغچه می سوزد کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود(...) حیاط خانه ی ما تنهاست حیاط خانه ی ما در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه می کشد و حوض خانه ی ما خالی است ستاره های کوچک بی تجربه از ارتفاع درختان به خاک می افتند و از میان پنجره های پریده رنگ خانه ی ماهی ها شب ها صدای سرفه می آید حیاط خانه ی ما تنهاست... "فروغ فرخزاد"
«گر نیایی فقیر می میرم»
مثل دنیا حقیر می میرم
چون کبوتر که در قفس حبس است
تک و تنها اسیر می میرم
ای شکوه ترنم باران
در فراقت کویر می میرم
توی شهر دلم زمین لرزه است
زیر آوار پیر می میرم
بی تو زجرآور است جان کندن!
وای بر من؛ چه دیر می میرم!
تو بیا، می خورم قسم به خدا
چون بگویی بمیر، می میرم
«مهدیا» ای تمام هستی من
گر نیایی فقیر می میرم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد
داد می زد : کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقاً مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت:آقا سفره خالی می خرید...؟
Design By : Pichak |